ببر مازندران
ببر مازندران که بانامهای دیگری همچون ببر کاسپین، ببر خزر، ببر ایرانی، ببر تورانی و ببر هیرکانی شناخته میشده در ایران، ازبکستان، افغانستان، عراق، آذربایجان، قرقیزستان، ترکیه، قزاقستان، ارمنستان، تاجیکستان، ترکمنستان و مغولستان زندگی میکرده و در حال حاضر منقرضشده است. درگذشته تصور میشد که زیرگونهای متمایز باشد اما درواقع ببر مازندران پسرعموی نزدیک ببر سیبری است. محققان بافت ۲۰ نمونه از ببر مازندران که در موزههای اوراسیا نگهداری میشود را جمعآوری کردند و پس از مقایسه ژنهای آنها با ببرهای سیبری دریافتند که این دو بسیار شبیه به هم هستند زیرا هردو از همان اجداد مهاجری هستند که درگذشته از شرق چین از مسیر گانسو (جاده ابریشم) وارد آسیای میانه شدهاند.

خز:
رنگ زمینه اصلی ببرهای مازندران متنوع بوده اگرچه روشنتر و یکنواختتر از جمعیتهای ببر در شرق دور بوده است. در مقایسه با ببرهای سیبری نوارهای روی بدن آنها باریکتر، کاملتر و نزدیکتر قرارگرفته و رنگ آنها مخلوطی از قهوهای و دارچینی بوده است. الگوهای سیاه خالص فقط بر روی سر، گردن و میانههای کمر و در انتهای دم وجود داشته است. در مقایسه با ببرهای شرق دور الگوهای زاویهای در انتهای دم کمتر بوده است. کنتراست یا تضاد بین پوششهای زمستان و تابستان زیاد بوده هرچند به همان اندازه ببرهای شرق دور نبوده است. پوششهای زمستانی کمرنگ با الگوهای متمایز کمتر بوده درحالیکه پوشش تابستان دارای تراکم و طول موی مشابه با ببر بنگال بوده هرچند نوارها معمولاً باریکتر، بلندتر و نزدیکتر بوده است.
اندازه بدن:
ببر مازندران یکی از زیرگونههای قویهیکل ببرها با پاهای قوی، پنجههای پهن و چنگالهای بزرگ بوده است. نرها در ترکستان بیشتر از ۲۰۰ سانتیمتر طول داشتهاند اگرچه طول ۲۷۰ سانتیمتر هم ثبتشده است. مادهها مانند دیگر زیرگونهها کوچکتر و بهطورمعمول ۱۶۰ تا ۱۸۰ سانتیمتر بودهاند. حداکثر وزن آنها ۲۴۰ کیلوگرم بوده است بااینحال ببر سیبری از ببر مازندران بزرگتر بوده است.
رژیم غذایی:
ببرهای مازندران در ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان عمدتاً گوزن و گراز وحشی شکار میکردهاند. در اطراف دریاچه آرال در قزاقستان، آنها علاوه بر گراز وحشی، آهو، اسب وحشی و سایگا (بز کوهی) نیز شکار میکردهاند و همچنین در پایین رودخانه آمودریا شکار آنها شامل گربههای جنگلی، شغالها و ملخها بوده است. در تاجیکستان و دیگر مناطق آسیای مرکزی و همچنین قزاقستان آنها خیلی وقتها سگها، اسبها و بهندرت شترها را برای غذا شکار میکردهاند. در بایکال (جنوب روسیه) رژیم غذایی آنها شامل شوکا، گراز وحشی، گوزن، گاومیش قفقازی و احشام بوده است. برخلاف ببرهای بنگال، ببرهای مازندران مانند زیرگونههای سیبری بهندرت انسانخوار بودهاند. در جنوب شرقی قفقاز ببرهای مازندران بهطور عمده گراز وحشی شکار میکردهاند اگرچه گهگاه از مرال، گوزن کوچک و حیوانات اهلی مانند سگها و احشام در ماههای زمستان تغذیه میکردهاند و در ایران علاوه بر آنها غزال نیز شکار میکردهاند.
تاریخچه و انقراض
ببرهای مازندران تا قرن نوزدهم میلادی در منطقه وسیعی از غرب تا مرکز آسیا زندگی میکردهاند در اواسط قرن در ۱۸۰ کیلومتری آتباسار در قزاقستان و همچنین در شمال دور در نزدیکی بارناول روسیه کشتهشدهاند. تنها ببر گزارششده از عراق در سال ۱۸۸۷ میلادی در نزدیکی موصل کشتهشده است. در حوضه لپ نور (دریاچه آبشور) در سین کیانگ چین آخرین در سال ۱۸۹۹ کشتهشده و تا دهه ۱۹۲۰ میلادی این گربهها از حوضه رود تایم در سین کیانگ ناپدیدشدهاند. آخرین نمونه ثبتشده در منطقه قفقاز در نزدیکی تفلیس گرجستان در سال ۱۹۲۲ پس از کشته شدن احشام اهلی، کشتهشده است. آخرین ثبت معتبر در رود ایلی آخرین پناهگاه در منطقه بالخاش قزاقستان سال ۱۹۴۸ بوده است.
در آغاز قرن بیستم دولت روسیه جهت ایجاد اراضی کشاورزی مسئول ریشهکن کردن ببرهای مازندران در مقیاس وسیعی بوده است. در طرحهای آنها هیچ جایی برای گربههای راهراه وجود نداشت بهاینترتیب به ارتش دستور داده شد که تمام ببرهای اطراف دریای خزر از بین برده شوند و ارتش دستورات را باکیفیت هرچه بهتر انجام داد. پس از انجام این کار به کشاورزان پاکسازی و از بین بردن جنگلها آموزش داده شد و پسازآن کشت محصولاتی مانند برنج و پنبه انجام گردید. شکار در ابعاد وسیع و جنگلزدایی، حیوانات را مجبور کرد تا در ابتدا از نواحی سرسبز زمینهای پست به اطراف جنگلها و سپس به اطراف مردابهای برخی از رودخانههای بزرگ عقبنشینی کنند و درنهایت به میان کوهها بروند که این دیگر نمیتوانست آنها را از خطر انقراض نجات دهد. پسازآن با درک اهمیت حیاتوحش و جنگلها، برای حفظ جنگلهای ساحلی و حیوانات کمیاب شامل گونههای دریای خزر در سال ۱۹۳۸ یک پارک ملی به نام تیگرووایا بالکا در تاجیک اتحاد جماهیر شوروی ایجاد گردید اما این کمکی به حفظ ببر مازندران نکرد. این زیستگاه آخرین پناهگاه در اتحاد جماهیر شوری بود جایی که آخرین نمونه در سال ۱۹۵۸ دیدهشده است. برخی میگویند آخرین ببر مازندران در سال ۱۹۵۹ میلادی در پارک ملی گلستان ایران با شلیک گلوله کشتهشده است هرچند دیگران ادعا میکنند آخرین آنها در حوضه رود مناسی در کوههای تیان شان در غرب ارومچی چین در دهه ۱۹۶۰ از بین رفته است. آخرین ببر ثبتشده در حیطه پایین رودخانه آمودریا در نزدیکی دریاچه آرال یک مشاهده تأیید نشده در سال ۱۹۶۸ در نزدیکی نوکوس (ازبکستان) بوده است. حتی ادعاهایی از کشتار ببرها در اولودره (ترکیه) در طول سال ۱۹۷۰ وجود دارد. همچنین گزارشهایی وجود دارد که آخرین ببر در سال ۱۹۹۷ در شمال شرقی افغانستان اسیر و کشتهشده است.
بیشترین نقلقول تاریخی انقراض ببر مازندران مربوط به اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی است اما تقریباً هیچ مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد و بسیاری از حقایقی که بهتازگی بهدستآمده حاکی از این است که حتی تاریخ انقراض ببر مازندران زودتر از آن بوده است. در ایران منطقه شرقی مازندران آخرین ببرهای مازندران را داشته است، اسکندر فیروز در کتاب خود «راهنمای حیاتوحش ایران» میگوید آخرین ببر در سال ۱۹۴۷ میلادی در نزدیکی دهکده آق قمیش در ۱۰ کیلومتری شرق کلاله در مسیر مینودشت به بجنورد کشتهشده است اما به تاریخ دقیق آن اشاره نکرده است.

اکنون دانشمندان در این مورد اتفاقنظر دارند که ببر مازندران بهعنوان یک جمعیت مجزا بهطور غیرقابلبرگشت نابودشده است. ادعاهایی گاه و بی گاه از دیده شدن ببرها وجود دارد که برخی از آنها در افغانستان و دیگر جاهای دورافتاده جنگی ترکمنستان رخ میدهد هرچند کارشناسان هیچ مدرک محکمی برای حمایت از این ادعاها پیدا نکردهاند، گفته میشود که این ادعاها میتواند پلنگ ایرانی باشد.
انجام آزمایشهای ژنتیکی دلگرمکننده و مشخص شدن شباهت ژنتیکی ببر سیبری و ببر مازندران این ادعا را ایجاد کرده که این دو زیرگونه ممکن است یکی بوده و حیوانات یکسانی باشند. اگر چنین باشد با معرفی ببر سیبری به سرزمینهایی که قبلاً ببر مازندران بومی آنها بوده است ببر مازندران میتواند دوباره احیاء شود.

ببر مازندران(Caspian tiger (Panthera tigris tigris
منابع :http://tigertribe.net
www.thoughtco.com
http://www.independent.co.uk
ترجمه : کودک دانا دات آی آر